اروميه در انتظار سرنوشتي هما‌‌نند قره باغ ، كركوك ، ايروان و فلسطين


اروميه در انتظار سرنوشتي هما‌‌نند قره باغ ، كركوك ، ايروان و فلسطين
آذربايجان غربي به دليل قرار گرفتن در كنار مرزهاي تركيه و عراق و نزديكي به محل زندگي برادران كرد در هميشه تاريخ از مراكز حساس و مهم بوده و تحولات آن بسيار پيچيده و هميشه مهم و گاه خطرناك بوده است. كوچ دادن قبايل كرد از مناطق مختلف عراق و سوريه به مناطق غربي آذربايجان براي مقابله با دولت عثماني در زمان قاجار هيچ نفعي براي اين منطقه نداشته كه هيچ بلكه باعث بوجود آمدن جو امنيتي و نظامي در منطقه شده است. شورشها و كشتارهايي كه توسط ياغياني چون شيخ عبيداله شمزيناني ، اسماعيل سمكو و عمر شكاك در حدود 100 سال پيش رخ داد ويا حوادث سالهاي اول انقلاب اسلامي مويد اين ادعاست. شورشهايي كه توسط اين شورشيان انجام گرفت ضمن اينكه باعث كشته شدن بسياري از مردم مظلوم شهرهاي اروميه خوي و سلماس و ديگر شهرها و روستاها و مناطق آذربايجان غربي و نابودي اقتصاد منطقه شد بلكه باعث شد كه مردم و سياستمداران اين منطقه از تحولات سياسي كه در مركز كشور به وقوع مي‌پيوست بدور باشند و نتوانند حقوق خود را آنطور كه لازم است مطالبه كنند. درست در زماني كه ستار خان و ديگر مناطق اذربايجان و كشور در حال مبارزه با استبداد و مسائل انقلاب مشروطه بودند مردم مظلوم آذربايجان غربي در فتنه‌اي كه كردها و ارامنه براي آنها درست كرده بودند در فكر حفظ جان و ناموس خود بودند. اين حوادث دوباره در سالهاي بعد در هنگامي كه انقلاب اسلامي به وقوع پيوست تكرار شد و چند روز بعد از 22 بهمن اكراد اين بار به رهبري عبدالرحمان قاسملو سر به طغيان گذاشتند و با خلع سلاح پادگان مهاباد دست به كشتار مردم مظلوم نقده زدند و سالها منطقه اذربايجان غربي را دستخوش ناآرامي و جنگ كردند و با نا امن شدن منطقه امكان سرمايه گذاري و رشد اقتصادي در منطقه از بين رفت و سالها طول كشيد كه دوباره سرمايه‌گذاران به اين منطقه بيايند و دولت نيز بنابه مصالح ملي و جنگي بودن منطقه از سرمايه گذاري در منطقه خودداري كرد. با پايان جنگ و كشته شدن قاسملو در يك تصويه حساب داخلي خطر نظامي حزب دمكرات و كردها تا حدي كم شد اما از بين نرفت و نخواهد رفت اين بار كردها با روش ديگري براي دست يافتن به اين منطقه و توسعه قلمرو خود متوسل شدند. سالها قبل آقاي حسنی در نماز جمعه اروميه با اشاره به محله کردنشين جهودلر داغي (فارسی آن تپه جهود يا يهودي‌ها) گفت که اينها دارند اسرائيل کوچکی(بالا ئيسرائل) درست می کنند. اين گفته آقاي حسنی را خيلی ها جدی نگرفتند و مثل هميشه فقط به حرفايش خنديدند٫ ولی گذشت زمان اين گفته را به واقعيت تبديل كرده است. زماني در اروميه اقليتهايي از اقوام ارمني، يهودي و كرد زندگي ميكردند. بعد از جنگ جهاني اول و حوادث نيمه اول قرن بيستم يهوديها كم كم در فلسطين جمع شدند، و با حمايت انگليس دولت جعلي اسرائيل را ساختند و يهودي‌هاي اروميه نيز به دنبال تشكيل دولت صهيونيستي در فلسطين از اين منطقه رفتند. ارامنه نيز تحت حمايت روسها و فرانسويان با جمع شدن در ايروان(چوخور سعد) و بيرون راندن آذري ها در ارمنستان كنوني ساكن شدند و براي خود كشوري تشكيل دادند. اما مسئله خيلي خطرناك اين است كه اين بار اكراد منطقه ميخواهند با حمايت آمريكا كشوري تشكيل دهند و چون مناطق كوهستاني ديگر ظرفيت جمعيت افزايش يافته آنان را ندارد، رو به سوي دشتهاي آذربايجان غربي آورده اند و قصد دارند با تحريف تاريخ و تئوريزه كردن عقايد ناسيولانيسم شديدا افراطي كردي حضور خود را توجيه كنند و بر مناطق آذربايجان غربي دست يابند و كشور خود را همچون موارد ذكر شده قبلي در بالاي اجساد وكشته‌هاي ملت مظلوم ما تشكيل دهند. اگر مردم آذربايجان غربي نيز همانند مردم مناطق و شهرهاي ياد شده غفلت كنند سرنوشتي بدتر، در انتظار آنان خواهد بود.
مهاجرت دسته جمعي و انبوه اكراد به مناطق شهري آذربايجان غربي از جمله اروميه به عنوان مركز استان ياد آور مهاجرت ارامنه به منطقه قره باغ و ايروان در جنگ جهاني اول براي تشكيل كشوري ارمني‌نشين و يا مهاجرت صهونيستها به فلسطين در سالهاي بين جنگ اول و دوم جهاني براي تشكيل اسرائيل و يا هجوم دسته جمعي اكراد به كركوك در عراق بلافاصله بعد از سقوط صدام را به ياد مي‌آورد. نگاهي به انبوه سايتهاي اينترنتي و خبري و شبكه هاي كردي در سالهاي اخير كه لفظ اروميه را در كنار كردستان، وكردستان شرقي (East Kurdestan)) را براي آذربايجان غربي بكار ميبرند مويد اين ادعاست. كردها و همدستان صهيونيستشان در دايرة المعارف آزاد( ويكي پيديا) هم با زيركي خاصي خواسته اند حضور كردها را در اروميه پر رنگ نشان دهند و در توصيف شهر اروميه همه جا نام قوميت اقليت كرد را در اول آورده اند و خواسته اند اينگونه القا كنند كه كردها حضور پر جمعيت تري دارند.
تحريف تاريخ طرفند جديدي است كه براي رسيدن به نيات پليد خود بدان متوسل شده اند. براي آگاهي تنها يك نمونه از اين سايتها را معرفي ميكنيم، نمونهاي مشابه بسيار زيادند و هر روز مثل سرطان در حال گسترش هستند.
گوشه از تحريف تاريخ توسط اكراد براي توجيه مهاجرت دسته جمعي و معني دار اكراد به اروميه:
مطالب زير از سايت
www.Urmiye.org گرفته شده و در آن به صراحت اروميه و كلاً آذربايجان غربي را ازجزوي از كردستان بزرگ و با عنوان كردستان شرقي معرفي كرده و مردم مظلوم ترك كه صاحبان اصلي آن بوده اند را مهاجر خوانده است.( از كشتارهايي كه توسط اسماعيل سيمتكو و شيخ عبيداله شمزيناني بر عليه تركها انجام گرفته اشارهاي نكرده است.) در اين نقشه حتي با فلش بيشرمانه هجوم اكراد را از كوههاي غربي به طرف اروميه نشان داده است. دراين سايت آيكوني با نام اروميه ديده ميشود و نشان دهنده اهميت تصرف اروميه براي كردها و تلاشي سازمان يافته و همه جانبه آنها در تغيير بافت جمعيتي و شناساندن اروميه به عنوان يك شهر كردي دارد.
درباره‌ ارومیه‌
ارومیه‌ در شرق کردستان قرار گرفته‌ شده‌ است. در شمال آن کوه‌ آرارات و همچنین ایروان و نخجوان میباشد. در غرب ارومیه‌ کردستان شمالی و در شرق ارومیه‌ دریاچه‌ خزر قرار گرفته‌ است. جنوب ارومیه‌ شهر مهاباد و کردستان جنوبی می‌باشد. جمعیت ارومیه‌ حدود هفتصد و بیست و پنج هزار نفر است. در ارومیه‌ ملیتهای مختلفی از جمله‌ کرد، ترک، آسوری، ارمنی و غیره‌ زندگی می‌کنند
کردها و ارومیه‌
شهرستان ارومیه یا همانطور که کردها آنرا اورمی، اورمیه و یا ورمئ مینامند از دیرزمان محل سکونت کردها می باشد. تا پیش ازکوچاندن دسته جمعی طوایف چهارده گانه ترکهای افشار به این خطه توسط شاه عباس صفوی و کوچاندن کردهای منطقه به نقاط دیگر از جمله خراسان فرمانروائی این مناطق در دست حکام کرد بوده و کردها اصلی ترین گروه قومی نقاط غربی دریاچه ارومیه را تشکیل میدادند. اگرچه پیش از این کوچ دست جمعی سلجوقیان و ترکهای غز نیز به این منطقه مهاجرت کرده بودند ولی از شمارشان در حدی نبوده که تاثیری آنچنانی بر دمگرافی منطقه نهند. البته جای ذکر دارد که این جابجائیها قومی و طایفه ای در آن دوران امری عادی بوده است و طوایف و اقوام زیادی بر اثر جنگها و یا مصلحتهای سیاسی به دلخواه خود و یا باجبار توسط شاهان و حکام وقت به مکانهای مختلفی کوچ داده می شدند. در رابطه با کوچ دسته جمعی قبایل چهارده گانه ترک افشار توسط شاهان صفوی به این خطه از خاک کشور، حسن انزلی در کتاب ارومیه در گذر زمان می نویسد < نظر لطف و مساعد شاه عباس به ایل افشار دوباره مزید گشته و بنابه استدعای کلبعلی سلطان اجازه داد تا ایل افشار که عده کثیری گشته و در ولایات عراق، فارس، کرمان و خراسان سکنی داشتند، عموما به ارومیه و نواحی آن مهاجرت کردند؛ کلبعلی خان در این زمان با موافقت شاه عباس کبیر، تمام طوایف ایل افشار را از نقاط مرکزی ایران کوج داده و با فرمان حکومت خود به ارومیه عازم گردید. > همانطور که در بالا آمد قبل از این کوچ بزرگ کردهای شدادی، راوندی، هذبانی و برادوست بر کل مناطق غربی و جنوبی دریاچه ارومیه حاکمیت داشتند. احمد کاویانپور در کتاب تاریخ ارومیه میگوید”در اطراف ارومیه عشایر کردی بنام روادی ساکن بودند…تیره ای از آنان در اطراف اشنویه و سلماس ساکن بودند که آنها را طایفه هذبانی می نامیدند که سردار معروف جنگهای صلیبی “صلاح الدین ایوبی” از این ایل بود.” این طایفه در کرستان و آذربایجان به خصوص در اطراف دریاچه ارومیه حکومت مقتدری تشکیل دادند. هم اکنون صدها جوان کرد ارومیه ای در دانشگاههای کشورهای اروپائی و امریکا مشغول تحصیل و کسب علم می باشند که امید می رود بعد از اتمام تحصیل برای خدمت به همشهریان خود به وطنشان برگردند…..



اعترافات شوک آور يک روزنامه نگار وشاعر ارمني در باره فاجعه خوجالي قره باغ


یکی‌ از شعرا و نویسندگان مشهور ارمنی به نام زوری بالایان در کتابی‌ تحت عنوان ؛احیا دوباره روحمان؛ از قتل عام خوجالی در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۹۲ که خود نیز در آن شرکت داشته چنین مینویسد:

با خاچاتوریان به خانه ای که تصرف کرده بودیم وارد و کودک ۱۳ ساله تورکی راديديم که توسط سربازان ارمني به پنجره اتاق ميخکوب شده بود خاچاتوریان برای اینکه جلوی گریه و فریادهای کودک را بگیرد پستان بریده شده مادرش را به زور در دهان وی فرو برد بعد از آن من پوست سر و سینه و شکم کودک را کنده و تایم گرفتم کودک در عرض هفت دقیقه بر اثر شدت خونريزي جان داد و من با این عمل دچار شادی و شعف زاید الوصفی شدم و تمام روحم سر شار از غرور گردید.

خاچاتوریان جسد کودک را تکه تکه کرده و در مقابل سگهایی که از نژاد خود ترکها هستند انداخت!شب همانروز این کار را با سه کودک دیگر ترک تکرار کردیم `بدین شکل من به وظیفه خود به عنوان یک ارمنی عمل کرده و یقین دارم که که تمامی‌ ارامنه به ما و کارهایمان افتخار خواهند کرد.

زوری بالایان - از کتاب احیا دوباره روحمان- چاپ شده در صفحه ۲۶۰ تا ۲۶۲ نشریه وانادزور بتاریخ ۱۹۹۶.

علاوه بر این نویسنده و روزنامه نگار دیگر ارمنی به نام دیوید خردیان که اکنون ساکن لبنان می‌باشد در لابلای صفحات ۱۹ تا ۷۶ کتابی تحت عنوان'' در راه صلیب'' از مصیبتهای وارد به اهالی خوجالي در طی‌ قتل عام آنها توسط ارامنه به عنوان افتخار ارامنه یاد کرده و در صفحهٔ ۲۶ آن نوشته است:در یک صبح سرد در نزدیکیهای داش بولاق مجبور شدیم برای عبور از یک باتلاق از اجساد پلی‌ برای عبور بسازیم ''پود پول کوویک اوهانیان '' وقتی‌ ترس مرا در عبور از روی اجساد دید و اشاره کرده وگفت نترس حرکت کن و من پایم را روی جسد دختری ۹ تا ۱۱ ساله گذاشته و شروع به حرکت نمودم.پاهايم وتمام شلوارم غرق خون شده بود. بدین شکل ما از روی اجساد ۱۲۰۰ نفر که پلی‌ برای ما شده بودند گذشتیم.

در صفحهٔ۶۲ و ۶۳ '' مارتین ۲'' از یک گروه ارمنی به نام کافلان که وظیفه سوزاندن اجساد را بر عهده داشتند نام برده شده و در ادامه آمده است: ۲۰۰۰ نفر از منگولهای پست(تورکها) در یک کیلومتری خوجالی سوزانده شد .در آخرین ماشینی که برای سوزاندن حمل میکردند من دختری ۱۰ ساله را دیدم که علیرغم زخمهای زیاد در ناحیه سر و دست وسرما و گرسنگی همچنان زنده بود و به سختی نفس می‌کشید ;دخترک به من نگاه میکرد و من هیچگاه چشمها ی آن دختر ۱۰ ساله را که با مرگ دست و پنجه نرم میکرد را فراموش نخواهم کرد `سربازی به نام تیکرانیان گوشهاي دخترک را گرفت و او را کشان کشان به داخل اجسادی انداخت که قرار بود سوزانده شوند سپس مواد آتش زا بر روی آنها ریخته و اجساد راآتش زدند' صدای نالهٔ و فریاد کسانی‌ که هنوز زنده بودند از میان آتش به گوش میرسید

دختر آذربایجانی اسیر شده توسط ارمنی ها

جلوی چشمان پدر و مادرم به دفعات,خودم و خواهر،15 ساله، وسطی من و، 9 ساله ، خواهر کوچک ام به زور مورد تجاوز شان قرار گرفتیم 

مادری میگوید: دختر 4 ساله مرا مورد اذیت قرار دادند بعد ما زنان را به خانکندی که در آنجا سربازن ارمنی بودند فرستادند لختمان کردند و همه ما را مورد تجاوز قرار دادند .

اظهارات دختری 20 ساله: ما را در ده پیرجمال در یک توالت نگاه داشته بودند
جلوی چشمان پدر و مادرم به دفعات من و ،15 ساله،خواهر وسطی ام و ، 9 ساله ، خواهر کوچک ام به زور مورد تجاوز شان قرار گرفتیم سیگار کشیده و روی بدنمان خاموش میکردند پیر و جوان هاشون به نوبت ایستاده و به ما خواهر ها به زور تجاوز میکردندو از موهایمان گرفته و رو زمین میکشیدند.

 مادری میگوید: مرا به شعبه پلیس در شهر عسگران بردند جلوی چشم بچه هام بارها کتکم زدند و بهم تجاوزکردند.
 زن اسیر آذربایجانی : به رگ من آمپولی زدند از خود بی خود شده بودم به نوبت به من تجاوز کردند بعد مجبور کردند
که با سگ هم خوابی کنم

اسیر آذربایجانی : آنجا به دختر های 13-14 ساله ما جلوی چشمانمان به زور تجاوز میکردند 
صدای آنها الان هم از گوشم بیرون نمیره.

اسیر آذربایجانی : از دست زنانی که در اسارتند بچه نوزادشان را میگرفتند و به هوا پرتاپ کرده و از سر نیزه تفنگ رد میکردند 

اسیر آذربایجانی:   در پارک کودک خانکندی به دختران 13-12 ساله به زور تجاوز میکردند مادریکی از دخترها نتوانست تحمل کند و خودش را خفه کرد.

اسیر آذربایجانی : یک دختر را لخت کرده به حالت عریان مجبور به رقص کردند سپس به او تجاوز کردند فردای ان روز دختر با فرو کردن چنگک( کاه برداری) به شکمش خودکشی کرد.

اسیر آذربایجانی : من همراه با بیش از 200 نفر بچه و پیر و زنان در زیر زمین قسمت اداری میلیس در شهر عسگران  نگاه داری میشدیم ما را همه روزه با با قنداق های مسلسل
،لگد و مشت کتک میزدند زنان جوان ما راسرشان را به دیوار میکوبیدند و به حالت بی هوش و بی حال کشیده و میبردند.

اسیر آذربایجانی : در یکی از اتاق ها (بیمارستان) دختری 4-5 ساله میخوابید تمام وحشت ها و عذاب های جنگ را در چشمان او میدیدم به او تجاوز شده بود.

دختر آذربایجانی اسیر شده :در سنگر ارمنی ها در خانکندی من به همراه 8 دختر با نوبت به زور تعرض جنسی کردندبعد به همان وضعیت لخت ما را با باتون زدند سپس ما را به  میلیس
 در شهر عسگران برده و دوبارهآنجا هم به ما کتک زده و تجاوز کردند.

 دختر آذربایجانی اسیر شده :هنوز هم از این وحشت به خودم نمیتونم بیام بعد آن زندگی برام انقدر چندش آور شده
که نمیخوام زنده باشم.................(( 
این حرفهای دختری هست که در صورت زیبایش هنوز جای
چنگ و ضربه واضح دیده میشد و وحشتناک ترین شرح حال را چشم های
او میداد
انسان نمیتوانست آن نگاه ها را تحمل کند بعد از همه اینها آیا میتوان ارمنی را بخیشید؟! با ارمنی ها دوستی و برادری کردن،ارتباط بر قرار کردن،مذاکرات دیپلماسی همراه با دوستی و مهربانی بردن،کنسرت دادن، در یک مجلس نشسته 
عکس گرفتن ،....میشود کرد؟

اخیرا نیز مسجد معروف شهر آغدام را به طویله و خوک دانی تبدیل کرده اند. تا به حال در هیچ کجای دنیا  حتی در فلسطین  با چنین صحنه هایی مواجه نیستیم. 

2 comments:

  1. بوني بيلمه لييك كي كوردلر 250ايلدن چوخ غربي آزه ربايجاندا سكونت لريندن گچمير باخين منيم سيلسيله مقاله لريمه پيشينه مسئله كورد و آزربايجان همچينين صلاح الدين ايوبي بير تورك سركرده سيدير و اوني كورد دمك گينه شعوبيه نين يالانلاريندان بيريدير. باخين منيم سيلسيله مقاله لريمه جنگ هاي صليبي
    سيزه اوغورلار آرزيليرام

    ReplyDelete
  2. This comment has been removed by a blog administrator.

    ReplyDelete

ASALA arménienne terrorism against turks diplomat

Azeri genocide by Armenians in 1918 part 1

Armenian Terrorist Organization ASALA and Murders 1/5

Turkish Diplomats Killed By Armenian Terrorists

Quba genocide by armenians 1918 Azerbaijan - ermeniler toreden Quba soyqirimi 1918 Azerbaycan

khojaly genocide xocali soykirimi hocali soykirimi

Azerbaijan Quba genocide which was done by armenians against azeri people in 1918.

Azeri Genocide committed by Armenians